ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
خودتان را امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیرممکنها و
چیزهاى از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیتهاى زندگى خودتان را بسازید.
یکروز
وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند
که روى آن نوشته شده بود: «دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره
بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت 10 در سالن
اجتماعات برگزار مىشود دعوت مىکنیم.»
در ابتدا، همه از دریافت خبر
مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مىشدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مىشدند که
بدانند کسى که مانع پیشرفت آنها در اداره مىشده که بوده است.
مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدستآورید وگرنه ناچارخواهید بود چیزهایی را که بدست آوردهاید دوست داشتهباشید (جرج برنارد شاو)
اینکه چگونه نگاه می کنید، صحبت می کنید، عمل می کنید و کار می کنید مشخص می کند آیا یک حرفه ای هستید یا فردی تازه کار! حقیقت این است که بسیاری از مردم حرفه ای بودن را خیلی جدی نمی گیرد، چون در بسیاری از کارها و مشاغل کیفیت کمتر از خوب هم پذیرفته می شود.
ادامه مطلب ...
من دوستی به نام مانتی رابرتز دارم که یک مزرعه پرورش اسب دارد.
یک روز که در حال صحبت بودیم او داستانی را برای من نقل کرد. داستان پسری که فرزند یک تعلیم دهنده اسب دوره گرد بوده که از اصطبلی به اصطبل دیگر، از مسابقه ای به مسابقه دیگر و از مزرعه ای به مزرعه دیگر می رفت تا اسب ها را آموزش دهد. بنابراین درس خواندن آن پسر در دبیرستان مرتباً با وقفه مواجه می شد وقتیکه سال آخر دبیرستان بود از او خواسته شد تا در یک صفحه بنویسید تا در آینده می خواهد که و چه کاره باشد.
آن شب او هفت صفحه در توصیف هدف خود یعنی داشتن یک مزرعه پرورش اسب نوشت. او درباره رؤیای خود با تمام جزئیاتش نوشت و حتی یک شکل از یک مزرعه 200 جریبی که در آن محل ساختمانها و اصطبلها و مسیر مسابقه مشخص شده بود کشید. و سپس نقشه یک ساختممان 370 متر مربعی را کشید که در مزرعه 200 جریبی او واقع شده بود.
او تمام آرزوهای خود را در آن پروژه قرار داد و روز بعد آنرا به معلم داد. دو روز بعد نوشته هایش به دست خودش بازگشت در صفحه اول یک F (نمره بسیار پایین) با رنگ قرمز نوشته شده بود. با یک توجه که نوشته بود «بعد از کلاس بیا پیش من». پسر با صفحات حاوی رؤیاهایش به دیدن معلم خود رفت و از او پرسید چرا نمره اش F شده است؟